صلی الله علی المظلوم

صلی الله علی المظلوم

[ حسین محمدی فام ]
(صَلَی الله عَلَی المَظلوم)۳ 
صَلَی الله عَلَی الحُسِین 

(یه وقتایی آدم میشه 
پریشون و حیرت‌زده از کار دنیا)۲

حضرتِ دریا رو دیدم 
که واسه‌یِ یه قطره آب، رو زد به صحرا 

رویِ لبِ کبودِ بارون، تَرَک نشسته 
تو ساحلِ آرومِ دریا، خوابیده خسته 
بیهوشه از شدتِ گرما، چشماشو بسته 

باورِ هیچکس نمیشه 
دریا میخواد از یه سراب
به ماهیِ تشنه‌لبش بده آب

بارونِ لب‌تشنه‌یِ من ...

*****

اگه یه مَردو دیدی که 
رو می‌زنه به دشمنش از روی اجبار 

بدون که خیلی مضطره 
دیگه نداره چاره و شده گرفتار 

دیدم خودم دنبال آبه، چشمه‌یِ عصمت 
دیدم فرات می‌زنه از شرم، به سر و صورت 
موج می‌زنه به روی گونه‌اش، اشکِ خجالت 

جای اشک از چشمِ زمان 
جاری میشد چشمه‌یِ خون 
شرمنده بود ابرِ تویِ آسمون 

بارونِ لب‌تشنه‌یِ من ...

*****

لالا لالایی، داره حالِ تَلَظیِ تو منو می‌کُشه 
لالا لالایی، گُلِ نازم الهی چشایِ تو وا بشه 

لالا لالایی، ای نورِ دلِ مادر
نِگَرونِ تو شدند همه، آروم باش

نَفَسِ من، عمو رفته سمتِ علقمه 
تا بهت یک جُرعه‌‌یِ آب برسه 
(همه‌یِ دنیا به رُباب برسه)۲

این آخرین باره، که چشمِ من داره 
گُلِش رو می‌بینه، میونِ گهواره 

علی علی، لای لای ...

*****

لالا لالایی، لبِ تو شده مثلِ کویرِ تَرَک‌زده
لالا لالایی، دلِ من شده مثلِ یه زخمِ نَمَک‌زده
 
لالا لالایی، ای ماهم دیگه پاشو 
رویِ دستایِ بابا برو 

میخواد که تویِ این دشت 
به همه نشون بده تورو
 
تا که این ناله به جواب برسه 
تا بهت یک جُرعه‌‌یِ آب برسه 
همه‌یِ دنیا به رُباب برسه

دیگه برو حالا تو آغوشِ دریا 
خدا به همراهت، منتظره بابا 

علی علی، لای لای ...

آب فرات بسته شد 
فاطمه دلشکسته شد

نظرات