شبی به عزم حرمت گفتم که بد مستی کنم با غبار دامن تو علاج بی دستی کنم قسم به خون تو آقا تو که شاه بی کفنی یادم دادن از کوچیکی خو کنم به سینهزنی عمریه پای علمت گریه و ناله میکنم عمریه تو خیمهی غم یاد سه ساله میکنم عمریه در پیش توام کربلا خانهگاهمه عمریه بین عاقلا عشق شما گناهمه روضه زلال جاریه شکار بی نفس منم، زخم تیغ تو کاریه از روی عاشقکُش تو پی جراحت میکنه اسم مقدست ز بند دلارو راحت میکنه از آسمون بی کسی اگه بباره هر بلا میخوام که دربهدر نشم، میخوام بیام کرب و بلا