
سلام یا بابُ الجواد سلام یا بابُ المراد سلام یا اِبنُ الرضا برات دلتنگم زیاد ای که رسیدی توی سختیا به دادم حس میکنم جلو درِ بابُ المرادم وقتی که عکس کاظمینتو میبینم خاطرههای اربعین میاد به یادم قنوت من و دعای من یه کاری بکن برای من مسیحای من یا اِبنُ الرضا... نَم بارون حرم، غم چشمای تَرَم و صلی الله علی امیری یا ذَالکرم خاطره بازی میکنم با خاطراتم فرقی نداره شب و روز تو کربلاتم حد داره صبرم بخدا خونه خرابم گیر یه امضای برات کربلاتم نفس به نفس میگم حسین منو ببرم حرم حسین عزیزم حسین چقدر دوس دارم حرم بیام باز با مادرم به جز این جَنَّت مکان کجا رو دارم برم با هرکی رو راست نباشم، با تو رو راستم میخوام سر قولی داده که به تو دادم واستم گفتم که سر به راه میشم یادته آقا اون اولینبار که ازت حرم میخواستم به غیر تو دل نبستمو میبینی دلِ شکستمو بگیر دستمو نفس به نفس میگم حسین منو ببرم حرم حسین عزیزم حسین نَم بارون حرم، غم چشمای تَرَم و صلی الله علی امیری یا ذَالکرم خاطره بازی میکنم با خاطراتم فرقی نداره شب و روز تو کربلاتم حد داره صبرم بخدا خونه خرابم گیر یه امضای برات کربلاتم نفس به نفس میگم حسین منو ببرم حرم حسین عزیزم حسین