
زن اگر عقیلهی هاشمیه رفته به علی هر جلوه علی خطبه میخونه و غوغا میکنه هم شآن علی با لَحن علی اگه میدون میرفت این زن بود همرَزم علی با عَزم علی مَعجرش بام علی هر قدم گام علی میجوشه تو رگش غِیرت اسلام علی فریادش به جهان میوزه وقت اذان باید خراب شه مآذنه بینام علی علمدار زینب یاور و یار زینب ابالفضله در وقت پیکار زینب چِهل منزل شد خط نگهدار زینب بنازم بر شاه دُخت کرار زینب مَدد زینب زینب مدد زینب وقتی همشیره ی شیرِ جَمَله رفته به حَسن هر جلوه حَسن اگه کاری کنه خیرالَعمله حِلمای علی دنیای علی داره میبنده جلو چشم همه سربَند حسین دربَند حسین دختر شیر حُنین جان ابناء الحُسین خاک چادرش شده تربت بین الَحَرمِین جانم به مَعرکه فرقی نداره که خُطبهی زینب هُرم حملات حَسنِین رَجز خوان زینب صحنه گردان زینب به شام و کوفه باد و طوفان زینب عجب نُطقی داری به قرآن زینب تویی مَمسوس در حسین جان زینب ساقی ساقی عَلم بالا عباس در اُوج آسمان پرچمداری ای عشقت تا ابد در دل جاری در قلبم نهری از عَلقم داری جانم چه علمداری میآیی و دَم داری حیدر به تو مینازد از بس که جَنم داری ای سِیّد و سر لشکر ای مَحشر در مَحشر هم رزم تو در میدان شهزاده، علی اکبر ای یَل کربلا، باوفا باوفا دست مشکل گشا، پسره مُرتضی صِفین اومد یه یادم روزی که سیزده سالت بود اما جَنگیدی صد دل از مالک اشتر بُردی وقتی که مثل مولا جنگیدی روز از پی شب میرفت اَبرو به غَضب میرفت تو به جلو میرفتی دشمن به عقب میرفت ضَربت همه کاری بودیا ابوفاضل خوشبختی یعنی تو زندگیت امام حُسین داری یه عکس تو بینالحَرمِین داری، خوشحالی خوشبختی یعنی تو زندگیت امام حَسن داری کلی رفیق سینهزن داری