راه میوفتم تو خیابون

راه میوفتم تو خیابون

[ محسن عراقی ]
راه میوفتم تو خیابون
آسمونم می‌زنه به زیر بارون
حرفای نشنیده دارم
نمی‌تونم کلمات و بگم آسون

نزدیک بشم به یک عکس شهید
هی می‌پرسم ببینم این‌جا کجاست؟
پیرمردی داره چایی می‌ریزه
می‌گه روضه‌ای که دوشنبه‌هاست

کعبه‌ی عشق
میام حسینیه توی شعبه‌ی عشق
دعام اجابت زیر قبّه‌ی عشق
من بمیرم اگه کنم توبه‌ی عشق

یارا یارا، کعبةُ‌ الرزایا ...

نظرات