یا مظلوم یا اباعبدالله... مادری که میان کوچه زدند، پسرش روی رملها افتاد پسرش زیر نیزههای بلند، مادرش زیر دست و پا افتاد دسته جمعی زدند آقا را، وسط آن برو بیا افتاد لگد شمر از قضا محکم، شاه لب تشنه از غذا افتاد اولین نیزهای که خورد به او، از سر شانهاش عبا افتاد آمدم پیشمرگ تو باشم، نگرانند خواهران شما ضربهها محکمند خونین شد، گوشهی چشم مهربان شما نیزه من را به سینهی تو زده، نفسم گیر کرده جان شما شمر از سینهام درآورد و، نیزه را کرد در دهان شما دو سه تا ضربه زد به من اما، بیشتر زد به استخوان شما یا مظلوم یا ابا عبدالله..... چشماتو رو هم بزار، بی خیال غم بشی از همین حسینیه، راهیه حرم بشی اشک چشماتو بگیر، روی صورتت بکش آبروی عالمه، حرفاتو بزن بهش (بگو آقا گرفتارم، گره افتاده تو کارم ولی خیلی دوسِت دارم ولی خیلی دوسِت دارم)۲ سیاهپوشه عزاتم آقا، نوکر نوکراتم آقا ایشالله اربعین ببینم، زائر کربلاتم آقا آقام آقام عزیز زهرا... ببین مسیحای همه، مسافر صلیب شده عمه تو رو خدا نگاه بکن چقد غریب شده منو خجالت زدهی، بابای مظلومم نکن از آغوش عمو حسینم، منو محرومم نکن (کاشکی بیفته به دلش، خودش منو صدا کنه پیدا نمیشه یکی از، این پیرمرد دفاع کنه)۲ رهاش کنید، یه کم مؤدبانهتر صداش کنید کمتر برای غارتش، تلاش کنید نگاه به حال و روز بچههاش کنید عمو حسین، عمو عمو عمو عمو عمو حسین... (دارم میام به قتلگاه، تا که برات کاری کنم نه اینکه تو خیمه بمونم و عزاداری کنم شاید بتونم نزارم، که هتک حرمتت کنن اینا نمیخوان بکشن، میخوان اذیتت کنن)۲ کرببلا مدینه و شبیه کوچه قتلگاه خودت پناه عالمی، افتادی اما بیپناه دویدمو، تو رو تو این شلوغیا که دیدمو از زیر دست و پا، بهت رسیدم و شدم مثه عموی دست بریدمو عمو حسین، عمو عمو عمو عمو عمو حسین... من اومدم اینجا عمو، اونکه میخواد دلم بشه مثل علیه اصغرت، سه شعبه قاتلم بشه نمیتونستم ببینم، حمله به خیمهها کنن من اومدم روسینهی تو، سرمو جدا کنن نمیتونستم از حرم، دزدی و غارت ببینم به تن عمه زینبم، رخت اسارت ببینم امان امان، غروب روز یازدهم دم اذان میفته قافله به دست ساربان حرمله میشه جلودار کاروان غروب شد،خورشید نشست شمر ولی از تنت پا نشد اذان گفت، نمازش رو بست راه حلقت ولی وا نشد یک زن تنهام چطور، شمرو ازت جدا کنم پاشو اذون مغربه، من به کی اقتدا کنم؟ اونی که از گودال، سرتو حالا برد روی سر زینب، صداشو بالا برد نشستم و شکستمو، بیا ببین نیزه بریده دستمو وای وای زینب... آرومت نذاشتن، تو مقتل یه لحظه شمشیر پشت شمشیر، نیزه پشت نیزه گفتن به عیالت، حرفای زننده میسوختن تو خیمه، زنها زنده زنده پاشو برادرم، اومده مادرت از سر آبرو، چادرشو کشیده حسین... وا وا وا زینب... میشنوم از گودال، صدای مادرو لااقل تا زندم، سمت خیمهها نرو سمت خیمهها نرو، نرو برگرد اون فقط سه سالشه گناه داره، نزن نامرد