داغ خواهر سخت شد داغ برادر سخت شد سخت شد کار حسین کار بر زینب ولی چندین برابر سخت شد دلخوشی خیمه رفت وضع پیش از پیش بر آل پیمبر سخت شد در حرم غوغا شد و ماندن ششماهه در آغوش مادر سخت شد در کنار آب ماند بس که باز آوردنش از بین لشکر سخت شد ضربه طوری بود که بستن زخمش شبیه فرق حیدر سخت شد بازوانش را که دید آه درد بازوی زهرای اطهر سخت شد میرم و غصّهم حرم بیعبّاسه سرمو میبرّه ولی چشمام بازه حسین وای ...