توی گودال چه خبره ریختن سرت چند نفره این ساربان بالاخره انگشترت رو میبره ذبحو مگه بلده شمر که رو سینهت اومده شمر تو موندی و حسد شمر زیر مشت و لگد شمر یا اباعبدالله، آقای من روستاییا دور تنت دیدم مدام میزدنت نیزه زدن تو دهنت دزدیده شد پیرهنت دیدی کارم کجا رسید نیزه دست منو برید چادرمو خولی کشید دارم میرم کاخ یزید ما رو زدن برا ثواب سخته بازار واسه رباب دخترهای ابوتراب دارن میرن بزم شراب یا اباعبدالله، آقای من