
بر خاک حجره سر میگذارم تنهای تنها جان میسپارم قاتل مرا کشت با کام عطشان بابا رضاجان، بابا رضاجان... در را به رویم از کینه بسته در انتظارِ مرگم نشسته او میزند کف، من میدهم جان بابا رضاجان، بابا رضاجان... مسموم وا اماما، شهید وا اماما... حسین... من جوادم که خدا خوانده جواد من چه کردم به تو ای بَدبنیاد عوض این که مرا یار شوی بر دل غمزده غمخوار شوی رفتی و در به روی من بستی با کنیزان همگی بنشستی گفتی از آب مرا منع کنند شادی و هلهله آن جمع کنند تن بیتاب مرا تاب بده جگرم سوخت کمی آب بده حجره دربسته و من تنهایم بهخدا من پسر رضایم