اینجا کجاست که از غمش غرق تَحیّرم نشستم از سرشبی هِی غصّه میخورم بهخاطر خودم که نه، برای چادرم یه کاری کن داداش آروم بشه دلم تا وقتی اینجاییم بمون کنار مَحمِلم بهم بگو داداش، قصّهی غارتو ببین از الان به تنم، رَخت اسارتو برا خودم هر لحظه زمزمه دارم امشب تموم شده دورانِ پردهنشینیاَت زینب حسین غریب مادر... کوفیا زیر قولشون به سادگی زدند اونایی که نامه دادند با نیزه اومدند اینا پیِ غنیمت از آل محمدن به سمت خیمههاست نگاه دشمنا اینا به کمتر از سرت راضی نمیشنا پنجاه ساله شدم من همدمت حسین قراره توی قتلگاه نشناسمت حسین اونی که من رو کشته خیال این تصویره سرت به کوفه توی کیسهی خولی میره حسین وای، حسین وای... با مدینه چقدر فاصله دارد اینجا فکر آشفتگیِ قافله دارد اینجا کربلا گفتی و یکباره دلم ریخت حسین از جداییِ تو قلبم گِله دارد اینجا این بیابان چقَدَر خار مغیلان دارد خبر از پای پُر از آبله دارد اینجا این سرازیریِ تَل دلنگرانم كرده همچنان سعیِ صفا هروله دارد اینجا بادهایش دمِ مغرب چه غبارآلود است سخن از کفزدن و هلهله دارد اینجا تو بیا زیر زره پیروهن تنگ مپوش عدهای قاتل بیحوصله دارد اینجا آه زدند و توکلتُ علیالله زدند تو رو قربةً الیالله زدند آه زدند مست زدند تو رو بیحیاهای پست زدند به حجاب دخترت دست زدند غبغب نازِ علی را زِ نظر پنهان کن وای بر حال رباب حرمله دارد اینجا