اگر کشتند چرا آبت ندادند چرا زان درّ نایابت ندادند اگر کشتند چرا خاکت نکردند کفن بر جسم صد چاکت نکردند اگر کشتند چرا مویت کشیدند به نعل تازه هر سویت کشیدند ***** هفت پشتم به سر سفرهی آل حسن است2 که جهان ریزه خور جاه و جلال حسن است ما که یک عمر فقط نان حلالش خوردیم خون ما پس همهی عمر حلال حسن است در دل فاطمه هرلحظه مقرّب باشد هر که در سینهی او نقش جمال حسن است عمر آن است که با یاد عزیزت برود عمر عشّاق فقط قال و مقال حسن است ما گدایش شده و گردن او افتادیم که گدا هرچه کند باز وبال حسن است صاعقه بود جمل تا به خود آمد افتاد بعد از آن کار همه شرح خصال حسن است سال در سال حسن خرج عزا نمیبخشد اوبل ماه محرّم سر سال حسن است لحظهی آخر خود روضهی عاشورا خواند گریه میکرد که این گریه مجال حسن است شش پسر را همگی پیشکش زینب داد بر حلال سر این ماه، حلال حسن است او غریب است غریب است و غریب است و غریب گریه ای هست اگر گریه برای حسن است ***** لگدی زد که خدا قسمت کافر نکند طوری لگد زد استخوانهایم صدا داد