الهی جای التماس دعا بگم قسمتم شد میرم کربلا

الهی جای التماس دعا بگم قسمتم شد میرم کربلا

[ وحید شکری ]
الهی جای التماس دعا 
بگم قسمتم شد میرم کربلا
جای گفتن کربلا لازمم
بگم قسمتم شد حرم عازمم

رفیقام که با هم تو یک هیئتیم 
دارن دسته جمعی میرن کربلا
خودم نه ولی چندمین باره که
دارن عکسمو می‌برن کربلا 

من آخرین باری که خوب زندگی کردم
همون یه هفته بود که تو کربلا بودم 
وقتی رو سنگِ سردِ صحنت راه می‌رفتم
کاشکی که تمومِ عمرمو با شما بودم 

فدا سرِ زینب، فدا سرِ آقام
عطش دارم واسه گرمای کربُبلا
اَحَبَّ الله مَن اَحَبَّ حسینا
قرار بعدیمون تو موکب امام رضا

یا اباعبدالله، یا اباعبدالله...

به عالَم نمیدم به زهرا قسم
یه لحظه نشستن توی روضه‌امو
من هرجا برا جز تو گریه‌ام گرفت
حروم کردم این قطره‌ی اشکمو

صدات می‌زنم با صدای بلند
که بشناسیم آقا منو از صدام
آره هر کی مشتاقِ یک جاست منم
به شدت دچار تو و کربلام

زار و پریشونم و سرگشته و خسته‌ام 
هوا دلم رو داشته باش که دلشکسته‌ام
قشنگ‌ترین روزای عمرم اون روزا بود
که کوله‌ی اربعینم رو من می‌بستم 

و صلَّ الله علیکَ آقا 
تو حرفت بود از گذشته‌ها تا امروز
ایشاالله یک روز پیر غلامت باشم
یکی مثل پیر غلامیِ حاج فیروز

نظرات