دیوونه کربلاتم از بچگی مبتلاتم

دیوونه کربلاتم از بچگی مبتلاتم

[ عبدالرضا هلالی ]
دیوونه‌ی کربلاتم از بچگی مبتلاتم
سینه‌زن روضه‌هاتم مدیون چشاتم

وقتی شب‌ها بی‌قرارم سرمو رو تربت بذارم
تورو به یادم میارم دلبر و دلدارم

همه‌ی عشق ما عطر سینه‌زنات
قربون پرچمِ حرمِ کربلات

خاطره‌ی اولین بار نگاه به صحن عَلمدار
دلمو کرده گرفتار دلتنگتم ای یار

منو یه دل هوایی خسته شدم از جدایی
می‌خوام بشم کربلایی مردم ز تنهایی

نمی‌گم عاشقم، آخه نالایقم
می‌دونم آقاجون برات آینه‌ی دقم

کرب و بلا کشتِی دل شکسته و مونده در گِل
منو ندونسته قابل آقام ابوفاضل

ولی دل من می‌دونه، ارباب من مهربونه
منو به تو می‌رسونه بی تو دلم خونه

سینه‌ام مبتلاست زخمیِ روضه‌هاست
همه‌ی آرزوم دیدن کربلاست

دلم شده دیوونه
حسین ابی عبدالله 

ديوونه‌ی ديوونه
 حسين ابی عبدالله

تو سلطان دل‌هایی
حسین ابی عبدالله 

شاه کرب و بلایی
حسین ابی عبدالله 

دارم آتش مي‌گيرم 
حسين ابی عبدالله

ذره ذره می‌ميرم
 حسين ابی عبدالله

نظرات