الحمدالله رب العالمین ای جان جهان، جهان جان ادرکنی قیوم آسمان و زمین ادرکنی احیاگر صد دم مسیحا القوس یا حضرت صاحب الزمان، ادرکنی یا صاحب الزمان من درد عشق را به مداوا نمیدهم جز داغ را به سینهی خود جا نمیدهم در دست هر کسی دل خود را نمیدهم اشکی بود مرا که به دنیا نمیدهم این است گوهری که به دریا نمیدهم گیرم که داغ عشق به قلبم نشسته است قیمت گرفته است دلی که شکسته است شکر خدا که تالع قلبم خجسته است در سینهام جمال علی نقش بسته است این سینه را به سینهی سَینا نمیزند نامش نشسته است به روی نگین من زیر قدوم اوست بهشت برین من روز عذل نوشته شده بر جبین من سرمایه محبت زهراست دین من من دین خویش را به دو دنیا نمیدهم قانون چادرش به جنان میدهد صفا آیینهی وجود مرا میدهد جلا مهرش احاطه کرده به قدری دل مرا گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا یک ذره از محبت زهرا نمیدهد گریه برای غربت او در سرشت ماست مردن برای غصه او سرنوشت ماست امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست این نقد را به نسیه فردا نمیدهم گل سرخ است مادر کی تواند رخ خود را چو نیلوفر ببیند هزاران بار عجل بر مرد خوشتر که سیلی خوردن همسر ببیند