یابن الشبیب عمه ما دل کباب شد چاره نبود، وارد بزمِ شراب شد یابن الشبیب بادهی بیآب و تاب ریخت یابن الشبیب روی سر... *** بلا از کران تا کران دیدهام سنان دیدهام، ساربان دیدهام نوای دلم تا به افلاک رفت رقیه گرسنه دلِ خاک رفت