حسین قربانچه

کوفه میا حسین جان

194
0
کوفه میا حسین جان
کوفه وفا ندارد

ای ارباب عالم، شاهِ بی مثالم
من به نوکریِ تو می‌بالم

تو رو از اشکِ چشمام پیدا کردم
تا میگم یا حسین، گریم می‌گیره

آخرش سرنوشت به نوکریمه
یه روزی تو حسینیه‌ات بمیره

برا تو کار نداره، از حالا تا به محشر
به من عمر زیاد بدی واسه گریه‌ی بیشتر

برای اشک و ناله، اینه جواب آقا
توی روضه‌ی تو زمزمه‌ی غریب مادر‍‌

غریب مادر...

از یادم نمیره، شب تا میشه تیره
مهتابِ تو دستامو می‌گیره

جهنمی بودم ولی تو روضه
مسیر زندگیم عوض شد اصلاً

نیاوردی به روم چیکاره بودم
همین اخلاقته که برد دل از من

آخه چراغ خونم، آخه تمام هستم
چی توی چای روضه ریختی من خراب و مستم

یه کاری با دلم کرد، نگاه مادرِ تو
که تا خدا خدایی می‌کنه همیشه مستم

ای شور و نشاطم، ای آب و حیاتم
باب القبلته باب نجاتم

میگم دلم می‌خواد برم زیارت
میگن تا کربلا یه دنیا راهه

وقتی که بال پر زدن ندارم
بهترین چیز همین اشکه و آهه

دلم می‌خواد حسین جان، منم مثل بقیه
برسم اربعین کنار تل زینبیه

هر بار میرم زیارت، هربار گریم می‌گیره
همون حال و هوای کربلای اولیه

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش