نگو اینجا رو باید حرم کنم نگو دوری از برادرم کنم اگه یه مو از سر تو کم بشه من باید چه خاکی تو سرم کنم پاییزی توی بهار ما نبود ما جدایی توی کارمون نبود شرط ازدواج من بودی حسین نه خدایی این قرارمون نبود تو دلت میاد که آشفته باشم یا جدایی رو پذیرفته باشم توی گودالم بری باهات میام من ولت نمیکنم داداش گفته باشم داری دل شکستنو بلد میشی خیلی ساده از دل ما رد میشی من نمیتونم ببینم افتادی داری زیر چکمهها لگد میشی تو دلت میاد به من خزون بدن یا نگینتو به ساربون بدن یا که معجرم رو دسترشته کنن توی بازار به همه نشون بدن ای حسین ... متن دودمه: کربلا قربانی پیر و جوان آوردهام ارمغان آوردهام، ارمغان آوردهام حسین دُرِ کوچک اصغر شیرین زبان آوردهام ارمغان آوردهام، ارمغان آوردهام