کربلا این رسم مهمانداری است

کربلا این رسم مهمانداری است

[ حسن حسینخانی ]
کربلا، این رسم مهمانداری است؟
از گلوی میهمان، خون جاری است

وای من ای وای من ای وای من

کربلا دریایی از خون آمده
شمر از گودال بیرون آمده

حُرّم و چکمه سر شانه‌ام انداخته‌ام
مادرم را به عزایم بنشانید فقط

گر بنا نیست ببخشید، نبخشید امّا
دست ما را به مُحرّم برسانید فقط 

زخم‌های او زیاد و اشک‌های ما کم است
می‌پذیرد باز از ما این بضاعت را حسین

دست و پا می‌زد اگر در خون میان قتلگاه
دست و پا می‌کرد اسباب شفاعت را حسین

بلند مرتبه شاهی به زحمت افتاده
برای جرعه‌‌ی آبی به منت افتاده

نظرات