
پاشو نگاه کن که با چه حالی رسیده بابا پاشو کمک کن، بریم به خیمه، امیدِ بابا زخمِ شمشیرت رویِ قلبم، جیگرم آتیش میگیره بچهام از دستم داره میره، الهی باباش بمیره حالِ من زاره، بیا زینب، ببین بچهام نیمه جونه کاکل و گیسوش، چشو ابروش، کلاه خودش غرقِ خونه سر تا پا پیکرش لاله بارونه نفساش آتش فشونه زینب جان، دستِ من جُون نداره برداره این جسمِ پاره پاره از زخماش بارونِ خون میباره *** پاشو نگاه کن، که با چه حالی، رسیده بابا پاشو کمک کن، بریم به خیمه، امیدِ بابا *** اولین باره جلو پاهام علی اکبر پا نمیشه پیکرش طوری پراکنده است، که همش پیدا نمیشه من نگرونم ما دو تا رو، کی به خیمه میرسونه این همه عضوِ متلاشی، رو خاکا جا میمونه سر تا پا پیکرش لاله بارونه نفساش آتیش فشونه اهل خیمه دستامو بگیرید گوشههایِ عبامو بگیرید چشمایِ دخترامو بگیرید کنارِ جسمت، اومد خمیده، خمیده بابا شبیه مادر، شدی عزیزم، شهیدِ بابا ***