هوا هوای نسیم اهل بیته سفرهی پهنِ کریمِ اهل بیته (باز حسن داره میرسه از راه) 2 ارث پدرها رسیده دست اولاد نقاب ببندیم نبینه چشم صیاد (چه محشری به پا کرده ایولا) 2 بچه شیره، اجازه باشه تا ته کوفه میره رکاب اسبو براش عباس میگیره میاد از آسمون این زمزمههای جلیل صَلَّ اللهُ عَلَیکَ یا حَسَنِ بنِ عَلی ابرو که نیست این دو تیغ ذوالفقاره ازرق شامی رو از پا درمیاره (مرگو مثل بچه تو بغل گرفته) 2 قدرتش از حرز توی بازو بنده یعنی حسن پرچمش هنوز بلنده (ساغر اهلی من العسل گرفته) 2 توی میدون، حنای دامادیشو میبنده از خون نجمه دعاش میکنه با چشم گریون طومارِ سپاهو زد بهم چه بچه یلی صَلَّ اللهُ عَلَیکَ یا حَسَنِ بنِ عَلی بلایی که اومده سرش عظیمه با نفسای ضعیف و نیمه نیمه (هی صدا میزنه عمو کجایی؟) 2 روی تن لاغرش برو بیا شد با نیزه صدبار رو خاکها جابجا شد (سنگ آورده سرش عجب بلایی) 2 روضه اینه، عمو گرفته قاسمو روی سینه پاهاش کشیده میشه و رو زمینه عموت فدات شه مثل ظرف ریختهی عسلی صَلَّ اللهُ عَلَیکَ یا حَسَنِ بنِ عَلی