همهی عزّت دنیای حسین است حسن بهخداوند مسیحای حسین است حسن بیحسن سوی حسینش بروی باختهای جان من، صاحب امضای حسین است حسن این حسن کیست که عالَم همه دیوانهی اوست؟ برترین اسم به لبهای حسین است حسن هر کسی گفت حسین، از برکات حسن است تا ابد پرچم بالای حسین است حسن بنویسید که آقای جهان است حسین بنویسید که آقای حسین است حسن زیر قبّه همه گفتیم الهی به حسن باب حاجات گداهای حسین است حسن همه در کربوبلایند، حسین رفته بقیع چه عجب؟ جنّت اعلای حسین است حسن او علیاکبر اگر داد، حسن قاسم داد در بلا هم شده همپای حسین است حسن بعد او خنده ندیدند به لبهای حسین آی مردم غم عظمای حسین است حسن * * * * آشنا بود آن صدای آشنایی که زدی کربلا بِیتُ الحسن شد با صدایی که زدی خواهرم را بیشتر از هر کسی خوشحال کرد بانگ اِنّی قاسمِ ابنِ المجتبایی که زدی لشکری را ریختی، آخر تنت را ریختند کار دستت داد آخر ضربههایی که زدی استخوان سینهات میگفت: اینجایم عمو خوب شد پیدا شدی با دست و پایی که زدی * * * * بهجز حسین مرا ملجأ و پناهی نیست بر این عقیده یقین دارم، اشتباهی نیست رَهِ نجات حسین است و دوستی حسین به سوی حق بهجز از این طریق راهی نیست