(نیزه زار آمدهام یاتو پراز نیزه شدی)۲ عباسم... (عباس جوان برادر من)۲ دیدی که فلک به ما چهها کرد؟ مارا به فراق مبتلا کرد کی دست تو را زتن جدا کرد عباس جوان برادر من هرچند که کرده ناتوانم داغ علی اکبر جوانم آتش زده داغ تو به جانم عباس جوان برادر من گفتم که در این دیار فانی شاید که تو بعد من بمانی خواهر به سوی وطن رسانی زینب به سوی وطن رسانی عباس جوان برادر من فصل خزان را خندههای تو بهارش کرد جاروی تو عرش زمین را بی غبارش کرد بیت علی را نور چشمت نو نوارش کرد لفظ ادب را نام تو با اعتبارش کرد هستی معشوقه فرات از نور هست توست تربیت ماه بنیهاشم به دست توست از آن زمان که نور تو در حزِ دین آمد جبریل بالش را به خاکِ تو کشید آمد کوهِ صلابت از وقارت تا شنید آمد چار آینه از شیشهی عمرت پدید آمد خرج علی کردی همین احساسهایت را نذر حسینت کرده ای عباسهایت را ابر کبودی قاتل مهتاب باشد، نه باتو حسن در کوچه ها بیتاب باشد، نه زینب از این بی مادری بیخواب باشد، نه شبها حسین فاطمه بی آب باشد، نه سرچشمهی مهرتو در این خانه میجوشد لب تشنهی زهرا از دستت آب مینوشد اما امان از ساعتی که قلب دنیا سوخت از تشنگی لبهای خشک روح دریا سوخت رویِ لبِ طفلان صدایِ آب، بابا سوخت تاتیربرمَشکی اصابت کرد، سقا سوخت رد سیاهی روی مهتابِ شبت افتاد عباس تا نقش زمین شد،زینبت افتاد ام البنبن دیگر پس از او تیرهای بیدرنگ انداخت آن نیزه داری که به سمتِ شاه، سنگ انداخت خونابه روی رمل های سرخ، رنگ انداخت نامردی آنجا برلباس کهنه چنگ انداخت سرنیزه ها شاهِ تو را ازحال میبردند اربابِ ما را تا ته گودال میبردند (جسم حسین تو معما شد نبودی که نیزه میان حلق او جاشد)۲ بالای تل، زینب قدش تا شد پای حرامی در حرم وا شد، نبودی که ای وای از اطفال از اطفال... شمر از ته گودال آمد در پی خلخال زینب کجا وناقههای بیامان، بی بی زینب کجا وُآنهمه زخم زبان،بی بی زینب کجا و مجلس نا محرمان زینب کجاوضربه هایِ خیزران زینب کجا و مجلس نامحرمان، بی بی زینب کجا و ضربه های خیزران، بی بی نامحرمان اطرافِ زینب تاب میخوردند (با حرمله پیش ربابت آب میخوردند)۲ (گیسو سفید این قبیله منم)۲ روی منو زمین نزن ای رباب بسه دیگه برو به زیر سایه جون من و جون حسن،ای رباب ستارهی تو در دیگه نمیاد ستارههام فدا ستارت رباب تو شیرخواره دادی، من ۴ تا شیر شیرُم فدای شیرخوارت ای رباب اینجا که تو میشینی لالا میگی تا آسمونا صدای من میره تو گریه بر بچهی خود میکنی آبروی بچه های من میره تو مشک شانه گرفتی، تو علقمه رفتی به جای مشک تو، چشم رباب آب آورد (دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد دلم زیر و رو شد دلم زیر و رو شد )۲ چشم حرامی با حرم رو به رو شد از بعد تو شمر بیحیا شد رویش به من غریب وا شد