نه که روضه‌هات خود سامرات گریه داره

نه که روضه‌هات خود سامرات گریه داره

[ جواد مقدم ]
نه که روضه‌هات خود سامرات گریه داره
غمِ تو نگات، بارونِ چشات گریه داره
خشکیِ لبات، لرزش صدات گریه داره

کاری کرده با بدنت زهر 
آقا که داره می‌لرزه دست و پات
داره دونه‌دونه می‌ریزه 
به روی گونه بارونِ این اشکات

بمیرم که کنار مهدی 
سینه‌ی خسته‌ت به خس‌خس افتاده
داره می‌بینه پسرت که 
می‌لرزه ظرف آب به روی دستات

توی غم و بی‌قراری، خوبه یه پسر که داری
دَم آخری روی پاش داری سرتو می‌ذاری

مظلوم امام عسکری، مسموم امام عسکری...
****
نه که نوکرت، دلِ مادرت، روضه‌خونه
بالای سرت، گل مضطرت، روضه‌خونه
دَم آخرت، چشمای ترت، روضه‌خونه

در گلستان سامرا 
یاد غنچه‌های خرابه می‌افتاد
طعم زندان دلیل این شد که 
یاد زندان کوفه می‌افتاد

با لب خشک و داغ عطشانش 
یاد سوسوی اختران می‌کرد
ظرف آب و صدای دندونش 
یاد اون چوب خِیزران می‌افتاد

چشمای ترش می‌سوزه، داره جگرش می‌سوزه
تا که نفسش می‌گیره، دل پسرش می‌سوزه

مظلوم امام عسکری، مسموم امام عسکری...
****
دَم آخره که می‌خواد بره، غم نداره
نه تو فکر خلخالِ دختره، غم نداره
نه تو فکر معجرِ خواهره، غم نداره

بمیرم واسه اون امامی که 
نیزه‌ای روی حنجرش می‌خورْد
دست سنگین زجر و خولی 
به صورت ناز دخترش می‌خورْد

توی اون مجلسی که 
با چوب خیزران می‌زدن به دندونش
ظاهراً چوب رو لبش اما 
به قلب مجروحِ خواهرش می‌خورْد

الهی که خواهر این‌جور برادرشو نبینه
نبینه یکی با چکمه روی سینه می‌شینه

مظلوم امام عسکری، مسموم امام عسکری...

نظرات