نه صبحی داری و نه شب عزیزم دلت آتیشه، داری تب عزیزم شب عبّاسه امّا ناله داری برای غصّهی عمّه عزیزم نه صبری و نه تسکین مونده باقی که داغی سخت و سنگین مونده باقی نگیر از ما تو فیض گریهها را برای نوکرت این مونده باقی بدون تو، تو کارامون ضرر بود بیتو امروز و فردامون ضرر بود تو را ای کاش برا دنیا میخواستیم بدون تو، تو دنیامون ضرر بود الهی که الهی غم نبینی بگو امشب کدوم خیمه میشینی دلم میگه غبارآلوده آقا میون هیئت اُمُّالبنینی یا صاحب الزمان ... * * * * بود اُمّیدم مرا یاری کنی سالها بهرم علمداری کنی ای دریغا شد امیدم ناامید بیبرادر گشتم و قدّم خمید حسین ...