ناله‌ی وا جگر نزن اینقدر

ناله‌ی وا جگر نزن اینقدر

[ حسن حسینخانی ]
ناله‌ی وا جگر نزن اینقدر
جگرت را شرر نزن اینقدر

با صدای نفس نفس زدنت
پشت در بال و پَر نزن اینقدر

بیشتر می‌زنند بر روی تشت
ناله‌ی بیشتر نزن اینقدر

پشت در هیچ کس به فکر تو نیست
پس سرت را به در نزن اینقدر
****
برون حجره همه پایکوب و دست‌افشان
درون حجره یکی بود و دست و پا می‌زد

گذشت کار زِ کار و نداشت کار به کس
در آن میانه فقط آب را صدا می‌زد

نیازمندِ دو عالم، به یک اشاره‌ی توست
اگر تو ناز کنی، عالَمی نمی‌ماند

به گریه‌ی شبِ هجران‌کشیده‌ها سوگند
که هر کجا تو بخندی، غمی نمی‌ماند

هزار سال شهادت دهد قبیله‌ی طِی
اگر تو جود کنی، حاتمی نمی‌ماند

اگر تو دیده‌ی خشک مرا بگریانی
به پیش سیلِ دو چشمم، یلی نمی‌ماند

نظرات