مادرِ روضههای خونگی شاعرِ نوحههای موندگار زبونِ شعرِ تو گواهه که دلِ تو رو شکسته روزگار سایهی سر داشتی، قرص قمر داشتی از دارِ این دنیا، چهارتا پسر داشتی الْيَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنين بمیرم اُمُّالبنین میگن اباالفضلِ تو افتاد زمین بمیرم اُمُّالبنین بمیرم اُمُّالبنین ای مادر تو بودی و روضهی علقمه تو بودی و روضهی قحط آب با یه دلِ شکسته گفتی که جوونمو حلال کن رباب نشد که برگرده، دلم پُر از درده خیمه مگه جای یه عدّه نامرده! بِاَنَّ عَبَّاساً قَطيعُ الْيَمين بمیرم اُمُّالبنین بسه برای روضه خوندن، همین بمیرم اُمُّالبنین بمیرم اُمُّالبنین ای مادر پُر شد تو مدینة النّبی صدای وا محمّدای تو اینقده گریه کردی که میگن دیگه نمیبینن چشای تو جلو چشم زینب، شریعه موّاجه لب حسین تو به آب محتاج فَکُلُّهم امسی سریعاً طعین بمیرم اُمُّالبنین ای قُتِل الحسین کَالمذنبین بمیرم اُمُّالبنین