ای بانویی که کُفوِ مرتضایی معلم سقای کربلایی مکتبت سعادت، درس تو شهامت امالوفا امالبنینی، مادر ایثار و یقینی بقیع شد بهر تو بیت الاحزان مدینه پای روضهی تو گریان روضهات یا حسین، حرف تو با حسین قربان آن رأس جدایت صدها ابالفضلم فدایت ای بانویی که کُفوِ مرتضایی معلم سقای کربلایی مکتبت سعادت، درس تو شهامت امالوفا امالبنینی، مادر ایثار و یقینی مادر شنیدم فرق تو دوتا شد دست علمگیرت ز تن جدا شد با سرت روی زین، فِتادی بر زمین شیرم حلالت ای نگارم گشتی مدال افتخارم عباسم و امالبنین مادرم صاحب لَوای زادهی حیدرم سرا پا عزتم، شهید غیرتم باب الحوائج منصبم من عبد و غلام زینبم من امالوفا امالبنینی، مادر ایثار و یقینی