لبّیک لبّیک اباعبدالله... در سینهی ما که تا ابد بیتاب است تصویر حسین و پسرش در قاب است معلوم شد از نور پَر قنداقش ششماههی این طایفه هم ارباب است لبّیک لبّیک اباعبدالله... نه گریه مگو که او رجزخوان آمد یک بار به یاریِ پدرجان آمد تا اینکه دوباره قلعه را فتح کند یک حیدرِ ششماهه به میدان آمد لبّیک لبّیک اباعبدالله... باید که خدا بیان کند کیست حسین مانند تو در هر دو سرا نیست حسین گفتیم حسین و همه سرمست شدند بَهبَه که چه اسم دلرباییست حسین لبّیک لبّیک اباعبدالله... لبّیک لبّیک یا مرتضی علی... هل أتی حیدر، نور إنّما حیدر، شاه لافَتی حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر... گفتیم صد و دَه بار یا حیدر و یا حیدر لبّیک لبّیک یا مرتضی علی...