این قصه‌ی پایان رسیده ابتدا هم داشت

این قصه‌ی پایان رسیده ابتدا هم داشت

[ حسین قربانچه ]
این قصه‌ی پایان رسیده ابتدا هم داشت
این خانه‌ی تاریک روزی سرصدا هم داشت

این زن که حالا پوستی بر استخوان مانده
هر نیمه‌شب در سجده‌اش یا ربنا هم داشت

این حیدری که دیر شب‌ها می‌رود خانه
یک روز بین خانه‌اش مشکل‌گشا هم داشت

خونابه‌های گوش بانو خوب می‌دانند
این گوشِ پاره گوشواری از طلا هم داشت

یا للعجب اوباش زهرا را چه بد کشتند
در کوچه‌ای که خانم آن‌جا آشنا هم داشت
 
ثانی لگد می‌زد بقیه کیف می‌کردند 
نامردِ کوچه دوستانی بی‌حیا هم داشت

در روی زهرا ماند، در را هم لگد کردند
تو فکر کن، آن لحظه بار شیشه را هم داشت

نظرات