قبله افلاک

قبله افلاک

[ عبدالرضا هلالی ]
پدر کارو بارو پدر بی‌قرار و
پدر صبح تا شب شب تا صبح چشم انتظارو

پدر بار زندگی رو روی دوشش با سختی کشونده
پدر قسطای عقب مونده
اجاره‌ی خونه رو تا سر برج بعدی کشونده

پدر آینه‌ی روی طاقچه
پدر بید سر به زیر باغچه
پدر آخ چه اضطراب آرومیه

پدر اسم کوچیکش کوهه
پدر خودش یه کشتی نوحه

پر از یه جفت دستکش و
یه جفت جوراب قهوه‌ای

نهایتاً یه پیرهن چارخونه
که خونه خونه‌هاش پر از اندوهه

پدر روزِ پدر بیشتر از همیشه فکر بچه‌هاشه
که پول کادوی روز پدر مبادا تو جیب بچه‌هاش نباشه

پدر دستای پینه بستش
منشأ امرار معاشه

بگذریم از غصه و غمو
دست بذاریم تو دست همو

روز پدر بریم حرمو
یه سر بریم دیدن بابا

به بابامون سر بزنیمو
تو ایوونش پر بزنیمو

با هم دیگه در بزنیمو
شاید درو وا کنه رو ما

پدر خاک علیه قبله‌ی افلاک علیهسر لولاک علیه

یا علی علی علی علی علی....

ابا الایتام علیه اونی که می‌خوام علیه
اسم بابام علیه

یا علی علی علی علی علی.....

نظرات

عالیییییییی