امیر عباسی

غمی بزرگ در دلم، مرا عذاب می‌دهد

1925
27
برای بار اول است، خودم سوار می شوم (می‌شوم)
کار رسیده تا کجا، فضه رکاب می‌دهد

مقابل نگاه یک، سپاه می‌خورم زمین
همین که شمر ناقه‌ی، مرا شتاب می‌دهد

آیه‌ی تطهیر بگو، چه خاک بر سرم کنم
دهان قاتلان تو، بوی شراب می‌دهد

نداشت فایده قسم، به کوفیان تو سوختی
نشسته دخترت قسم، به آفتاب می‌دهد

گرفته لکنت زبان، سه ساله‌ات که اینچنین
سوال خواهر تو را، دیر جواب می‌دهد

شیر درست می‌شود، گریه بلند می‌شود
همین که بر لب خودش، رباب آب می‌دهد

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش