شهیدم کاکُلش در خون غلطونه شهیدم خفته بین خاک و خونه دستام لرزونه، چشمام گریونه حالم رو فقط خدا میدونه زخماتو قربون، چشماتو قربون افتادی رو خاک ای قدوبالاتو قربون بمیرم غصّهی من رو سینهاش بود بمیرم تا دمِ آخر تشنهاش بود مُردم یا زندهام با تو جونکَندم زخماتو با بوسههام میبندم حالاکه رفتی کارم تمومه مُردن دیگه بعد از تو بابا آرزومه بمیرم من سر زخماش وامونده توی میدون کلاهخودش جامونده ای وای بدحالم، از درد مینالم عمّه خودش اومده دنبالم زینب دعا کن، طاقت بیاره تا خیمهها با این گلوی پارهپاره عزیزم آخرش مثل مادر شد قدوبالاش جلو چشمام پرپر شد اشکام جاری شد کارم زاری شد زخمی که به من زدن کاری شد آخر تورو از بابا گرفتن پاشو ببین داره به من میخنده دشمن
یا علی اکبر علیه السلام