عشق بی کرون حسین تو رگ و توی خون حسین ماه این عشیرهام خورشید آسمون حسین من حسین و خوب میشناسم غرق شورم و احساسم روی نام اون حساسم عباسم، عباسم، عباسم واویلا، واویلا، واویلا... در مسیر علقمه، پیچیده بوی فاطمه رازی باشه مادرش، غمها میگیره خاتمه واسه من بغل واکرده، دور من داره میگرده پهلویی که غرق درده، واویلا، واویلا، واویلا واویلا، واویلا، واویلا...