(شاهزاده و شاهدومادِ حضرت نجمه رخت دومادی تو شد حسرت نجمه)۲ برات سرمه میکشه مادر بدرقهات میشه کاسه آب خالی توی خیمه با عروس تو داره میچینه سفره عقدِ خیالی (جای کِل مادر آه میکِشه آه میکِشه، آه میکِشه آه با چشمای تَر آه میکِشه آه میکِشه، آه میکِشه آه)۲ (بیزره و خود و سپر شد نقلِ مجلس اِنقده سنگ خورده سرش تن شده بیحس)۲ دوباره پاگشا میشه با نعلا از لبش احلی مِن عسل میریزه حالا دیگه بعد مرکبها نوبتِ رقص شمشیرای هیزه جای کِل مادر آه میکِشه آه میکِشه، آه میکِشه آه با چشمای تَر آه میکِشه آه میکِشه، آه میکِشه آه