سیدُنا صاحبُنا العجل
11453
407
- ذاکر: سید مجید بنی فاطمه
- سبک: زمینه
- موضوع: امام حسن عسکری (ع) , مناجات با امام زمان (عج)
- مناسبت: شهادت امام عسکری علیه السلام
- سال: 1401
سیدُنا صاحبُنا العجل
منتقم خون خدا العجل
سوختهی داغ در سوخته
گریه کن کرببلا العجل
ای که نگاهت شده همرنگ خون
صبح و مساء العجل
آه بیا العجل
منجی دنیا بیا
دلخوشی ما بیا
وارث تنهایی مولا بیا
تاب و تب حضرت زهرا بیا
عمرم اگر سر رسید
لحظهی آخر به تماشا بیا
محضرت ای بهترین
ما نرسیدیم تو اما بیا
ای به تنم جان بیا
در شب تاریک و سیاه دلم
ای مَه تابان بیا
شادی دوران به این کلبهی احزان بیا
یوسف گم گشته به کنعان بیا
آمدی از سمت خراسان بیا
یار تو
دیدهی بیدار تو
دلبر و دلدار تو
آه شَرَر بار تو
همدم هر جان گرفتار تو
آینهی حیدر کرار تو
مرثیه خوان در و دیوار تو
بیا از راه اباصالح
امین الله اباصالح
پس ابری شبیه ماه اباصالح
کس و کارم بیا مهدی
گرفتارم بیا مهدی
بدم اما دوست دارم، بیا مهدی
جان و دلم میرود تا سحر سامرا
راهی سرداب حرم شد دلم
این دل ناقابلم در سفر سامرا
آه ببین جاری است
خون دل از چشم تر سامرا
عطر بقیع میدهد هر گذر سامرا
از غم هجر امام سوخته دیگر جگر سامرا
قلب مرا تا حرمت میبری
یا امام حسن عسکری
یکّه و تنهایی و بی یاوری
آه امام حسن عسکری
آینهی بیکسی حیدری
آه امام حسن عسکری
ای که مصیبت زدهی مادری
آه امام حسن عسکری
تشنه لبی این نفس آخری
آه امام حسن عسکری
نیست در این سینه غم دیگری
آه امام حسن عسکری
روبروی صحن تو در ازدحام
ای پدر صاحب ما السلام
غریب سامرایی تو
اسیر غصههایی تو
تو این غربت
شبیه مجتبی ای تو
عجب بغضی چه فریادی
رو خاک حجره افتادی
سرت رو پای مهدی بود
که جون دادی
منتقم خون خدا العجل
سوختهی داغ در سوخته
گریه کن کرببلا العجل
ای که نگاهت شده همرنگ خون
صبح و مساء العجل
آه بیا العجل
منجی دنیا بیا
دلخوشی ما بیا
وارث تنهایی مولا بیا
تاب و تب حضرت زهرا بیا
عمرم اگر سر رسید
لحظهی آخر به تماشا بیا
محضرت ای بهترین
ما نرسیدیم تو اما بیا
ای به تنم جان بیا
در شب تاریک و سیاه دلم
ای مَه تابان بیا
شادی دوران به این کلبهی احزان بیا
یوسف گم گشته به کنعان بیا
آمدی از سمت خراسان بیا
یار تو
دیدهی بیدار تو
دلبر و دلدار تو
آه شَرَر بار تو
همدم هر جان گرفتار تو
آینهی حیدر کرار تو
مرثیه خوان در و دیوار تو
بیا از راه اباصالح
امین الله اباصالح
پس ابری شبیه ماه اباصالح
کس و کارم بیا مهدی
گرفتارم بیا مهدی
بدم اما دوست دارم، بیا مهدی
جان و دلم میرود تا سحر سامرا
راهی سرداب حرم شد دلم
این دل ناقابلم در سفر سامرا
آه ببین جاری است
خون دل از چشم تر سامرا
عطر بقیع میدهد هر گذر سامرا
از غم هجر امام سوخته دیگر جگر سامرا
قلب مرا تا حرمت میبری
یا امام حسن عسکری
یکّه و تنهایی و بی یاوری
آه امام حسن عسکری
آینهی بیکسی حیدری
آه امام حسن عسکری
ای که مصیبت زدهی مادری
آه امام حسن عسکری
تشنه لبی این نفس آخری
آه امام حسن عسکری
نیست در این سینه غم دیگری
آه امام حسن عسکری
روبروی صحن تو در ازدحام
ای پدر صاحب ما السلام
غریب سامرایی تو
اسیر غصههایی تو
تو این غربت
شبیه مجتبی ای تو
عجب بغضی چه فریادی
رو خاک حجره افتادی
سرت رو پای مهدی بود
که جون دادی
نظرات
نظری وجود ندارد !