زمین لرزید زمین افتاد

زمین لرزید زمین افتاد

[ علی نجفی ]
(زمین لرزید زمین افتاد، یلِ ام البنین افتاد
علمدارِ من آخر با، عمودِ آهنین افتاد)۲

(بمون اباالفضل،‌ همرو با رفتنت پیر کردی
بچّه‌ها منتظرن دیر کردی
تو بری منم زمین گیر کردی)۲

تو می‌ری و برای من سخته تحمّل غمت
برو می‌آم دم غروب، (رو نیزه‌ها می‌بینمت)۲

(برادرم، برادرم، برادرم)۲

به قلبم درد و غم ریخته، چه خاکی به سرم ریخته
رو زخمای تن تو اشک چشم مادرم ریخته

(برات بمیرم، زدنت غرورمو له کردن
از حسادت تو رو مُصلح کردن 
به عمو حمزه مشابه کردن)۲

ابر سیاه کینه‌ها صورت ماهمو گرفت
لعنت به اونی که ازم، (پشت و پناهمو گرفت)۲

(برادرم، برادرم)۳

(حرم بی کس، حرم تنها
روی خاکا علَم تنها

تو می‌ری و منم تنها
می‌مونه خواهرم تنها)۲

(تو که نباشی همه‌ی لشکرم از دست
آبروی حرم از دست می‌ره
(حرمت خواهرم از دست می‌ره)۲)۲

بوده خداحافظیا همیشه دشوار عزیزم
تا نرسیدن به حرم، (خدانگهدار عزیزم)۲

(واویلا، واویلا)۴

نظرات