زمین شدیم ولی آسمان ما حسن است کرانه ایم ولی بیکران ما حسن است گره گره همه اما امان ما حسن است پر از حسن لبِ ما نوشِ جان ما حسن است هزار شکر تمام جهان ما حسن است بساط عاشقی ام جور شد به لطف شما و سهم سفرهی ما نور شد به لطف شما از آن زمان که زمین طور شد به لطف شما گدای سامره مشهور شد به لطف شما تمام عمر فقط آب و نان ما حسن است برای عرض ادب شاعران کم آوردند برای پیشکشی تو جان کم آوردند به پایبوسی تو آستان کم آوردند قلم زدند به عمر و زمان کم آوردند که عشق در رگ و در استخوان ما حسن است گدا شدیم بگوییم این سخنها را نوشتهاند خدای کرم حسنها را برای ما که نوشتند پر زدنها را به سامرای شما رفتن آمدنها را هزار شکر که رزق دُکان ما حسن است نوشتهاند بر درِ این خانه از قدیم الله که با تو جلوه جلوهای عظیم الله عصا به دست رسیده است پیش تو کلیم الله کَلیم تا که بگوید حسن کریم الله چه غم از این همه غم مهربان، حسن است اگر چه تکیهگَهِ خانه ها پدر باشد پدر همیشه همه کارهاش پسر باشد پسر برای پدر پارهی جگر باشد پسر که هست، گدا هم که پشت در باشد بزرگِ خانهی صاحب زمان ما حسن است