ای جان جهانجان جهانت ادرکنی قیوم زمین و آسمان ادرکنی احیاگر سر دم مسیحیا ادرکنی الغوث یا حضرت صاحب الزمان ادرکنی یا صاحب الزمان (۳) شکر میگوید خدا را خلقتم زهرایی است شد گواهی هم اشک جاری، طینت زهرایی است گر گناهی هم کنم، دست مرا خواهد گرفت من نخواهم شد ذلیلو عزتم زهرایی است فاطمیه از محرم بیشتر گریه کنم بر جهان تاثیر دارم، قدرتم زهرایی است من حسینیه بودنم را خرج مادر میکنم شاهدم باشد خود او هئیت زهرایی است عاشقی را گفت خدایا قبر میخواهم چکار بینشانم کن ببینم تربتم زهرایی است مادریش روز محشر تازه گل خواهد نمود تازه میفهمم خدایا قیمتم زهرایی است عاخ بمیرم شد به یک سیلی تمام چهرههای ما کبود غصههایم، گریههایم، غربتم زهرایی است آن زمانی که زند تکیه به مکه مهدیش فاش گوید به عالم، دولتم زهرایی است زودتر از دیگران، اطرافیان جان میدهم از زمانی که شود وضعیت بیمار سخت سخت باشد، خواب باشی، درد بیدار کند چند ماهی هست زهرا میشود بیدار، سخت این شب آخر برای تو خودم نان میپزم هر چند باشد برای خاندارت کار سخت مثل امشب، مثل اینکه باید امشب زحمتمم را کم کنم دیشب شد جدا، ناچار، بالاجبار، سخت چشم از چشم علی تا وقت رفتن برنداشت انقدر شد لحظههای آخر دیدار سخت حضرت مشکلگشا، کارش به مشکل خورده است وقتی چیدن که نباشد، شاخهها خم میشود بر زمین بگذاشت زمین بارش را، ولی اینبار سخت وای داد من با سینه زهرا چه کرد وقتی میخ میرود بر سینه دیوار یا زهرا