سید مجید بنی فاطمه

رخ عیان کرد و باز غوغا شد

995
24
رخ عیان کرد و باز غوغا شد
آسمان هم به پیش او پا شد

نسبی از کریم‌ها دارد
از همان کودکیش آقا شد

سیزده سال زندگی کرد و
همه‌ی اعتبار دنیا شد

با اباالفضل بودنش این شد
شکل رزمش شبیه سقا‌ شد

با عمو بود و از همان اول
در دلش شورِ کربلا جا شد

بعد از این که حسن زِ دنیا رفت
همه‌ی دلخوشیِ مولا شد

شالِ سبزیست دورِ گردنِ او
حسنِ کربلا چه رعنا شد

دل به دریا زده است همچون رود
یادگار یّلِ جَمل کُش بود

بغض او در گلوش پنهان بود
چشم او آسمانِ باران بود

دست خط حسن به دستش رفت
در دلش شور و شوق میدان بود

از عمو رخصتِ نبرد گرفت
چشم او چون عموش گریان بود

همه جا گرد و خاک اما باز
پسر مجتبیٰ نمایان بود

رجزی خواند و سنگ‌‌باران شد
بعد از آن وقت تیرباران شد

از حرم مثل باز عمو آمد
هدف تیغ تیرداران بود

گفت با جان من چه‌ها کردند
چه بلایی سرِ تو آوردند

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش