در آسمونا واشد

در آسمونا واشد

[ سید مجید بنی فاطمه ]
در آسمونا واشد
نسیمی می‌وزه از عرش

گمونم صدای وحیه
انگاری رسیده از عرش

آی گنه‌کارا بیایید
در خونه‌م بازِ بازِ

هرکسی که از در من
ناامید بشه می‌بازه

(ربّنا الهی العفو)۶

من که هر روز ، من که هر شب
گناهاتُ می‌پوشونم

شرمِ از گناهُ امشب
از توی چشات می‌خونم

روزگار من سیاهِ
کوله‌بار من گناهِ

اگه دستمُ نگیری
همه زندگیم تباهه

پیش تو واشده مشتم
می‌دونی خالیه دستم

توی این یه ساله دائم
توبه کردم و شکستم

(ربّنا الهی العفو)۳

تو منُ عذاب نکردی
از درت جواب نکردی

منُ پیش چشم مردم
یه بارم خراب نکردی

هرجا هم برم از این‌جا
باز دوباره برمی‌گردم

پیشت آبرو نداشتم
علی رو واسطه کردم

(بعلی الهی العفو)۳

نظرات