مهدی رسولی

دلم هوای تو کرده

8519
148
دلم هوای تو کرده
هوای آمدنت
صدای پای تو آید
صدای آمدنت

بهار با تو بیاید
به خانه‌ی دل ما
قدم به خانه‌ی نه
صفای آمدنت

دگر زِ روز و هفته و
ماه و سال گذشته
تمام عمر نشستم
به پای آمدنت

********

حق با تو بود گر به دلت مهر من نبود
یوسف که پایبند زلیخا نمی‌شود

آن شب که چارچوب غزل در غزل شکست
مست مدام شیشه‌ی می در بغل شکست

یک بیت ناب خواند که نرخ عسل، شکست
فرزند آن بزرگ که پشت جمل شکست

پروانه‌ی رها شده از پیرهن شده است
او بی قرار لحظه‌ی فردا شدن شده است

برلب گلایه داشت که افتادم از نفس
بی تاب و بی قرار سراسیمه چون جرس
سهم من از بهار فقط دیدن است و بس

جز دست خط یار به دستم بهانه نیست
خطی که کوفی است ولی کوفیانه نیست

گویی سپرده‌اند به یعقوب جامه را
پر کرد از آن معطره یک ریز شامه را

می خواند از نگاه ترش آن چکامه‌ را
هفت آسمان، قریب به مضمون‌نامه را

این چند سطر را ننوشتم گریستم
باشد برای آن لحظاتی که نیستم

آورده‌است نامه برایت کبوترم
اینک کبوترم به فدایت برادرم

دلواپسم برای تو ای نیم دیگرم
جز پاره‌های دل چه دلیلی بیاورم

آهنگ واژه‌ها دل از او برد ناگهان
برگشت چند صفحه به ما قبل داستان

یادش بخیر دست کریمانه‌ای که داشت
سر می گذاشتیم به آن شانه‌ای که داشت

یک شهر بود در صف پیمانه‌ای که داشت
همواره باز بود در خانه‌ای که داشت

هرچند خانه بود برایش صف مصاف
جز او کدام امام زره بسته در طواف؟

اینک دلم به یاد برادر گرفته است
شاعر از او بخوان که دلم پَرگرفته است

آن شعر را که قیمت دیگر گرفته است
شعری که چشم حضرت مادر گرفته‌است

از تاب رفت و تشت طلب کرد و ناله کرد
آن تشت را زخون جگر، باغ لاله کرد

*******

یادی خیر اولسون او گونلر
گذرون کوچه‌دن کاش اولمیدی

*
دلامون پریشونه امشب
برات روضه میخونه امشب
چشام غرق بارونه امشب
دلم خونه

بابا نبودی ببینی تو کوچه چی دیدم
بابا نبودی ببینی که من چی کشیدم

*********

چشماتو وا کن پسرم
پاتو نکش زمین
داره می‌سوزه جگرم
پاتو نکش زمین
امانت برادرم
پاتو نکش زمین

کش اومده تنت
چه وضع پیکره
وقتی رسیدم گفتم این علی اکبره

سنگ لای موهات
شده پُر از گره
چی‌ می‌شه اون تنی که زیر اسبه، بی زره

زخمای تو آتیشه
هُرم نفس‌هات گرمه
بهت نمی‌شه دست زد
که استخونات نرمه

زخماتو بوسه می‌زنم
جای برادرم
هر جوری باشه جسمتو
تا خیمه می‌برم
قدّت بلندترم می‌شه
تا برسیم حرم

دلیل گریه‌هام
زخمای این تنه
هر یه نفس عذاب می‌شه سینه که بشکنه

داغ مدینه شد
تازه برادرم
فقط تو می‌فهمی که چی کشیده مادرم

با اینکه قاسم سینه‌ات
شکسته تو این صحرا
ولی سه ماه با این زخم زندگی کرده زهرا

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش