در کربلای عشق همیشه حبیب بود اصلاً اگر شهید نمیشد عجیب بود اهل زمین نبود، هوایی یار بود پرواز کرد و رفت، دلش بیشکیب بود سجاده شاهد است، برای شهادتش کارش دعا و گریه و أمن یجیب بود با دشمنان چو صخره و با دوستان چو گل لبخند او طراوت یک باغ سیب بود با یک نگاه روشنش آرام میشدیم در چشم او بشارت فتحی قریب بود هرگز نمیشود که شهیدانه زیست و از نعمت شهید شدن بینصیب بود ما پیرو توایم و اجازه نمیدهیم تاریخ، بعد تو بنویسد غریب بود (یا لثارات حسین قاسم سلیمانی) 4 تو شهید زنده بودی چه غم از شهادت تو به خدا که هیچ سروی نرسد به قامت تو بشنو صدای ما را علمی نمانده بر خاک که صدایت ای سپهبد بدریده گوش افلاک (یا لثارات حسین قاسم سلیمانی) 4 قطرات خون سرخت زده رنگ و رو به خورشید چه شده که با عروجت تن بت پرست لرزید قطرات خون سرخت که هزار اشتر آورد بزند به ریشهی ظلم که دمار دل بر آورد برسان سلام ما را به خدای خویش سردار شرفی به عشق دادی به بهای خویش سردار (یا لثارات حسین قاسم سلیمانی) 4 به کجا چنین شتابان که امان از این فغانها به یقین که خانه داری تو در اوج آسمانها (یا لثارات حسین قاسم سلیمانی) 4