خلاصه هر چه زنان بنی اسد گشتند میان معرکه انگشت تو نشد پیدا

خلاصه هر چه زنان بنی اسد گشتند میان معرکه انگشت تو نشد پیدا

[ علی کرمی ]
خلاصه هرچه زنانِ بنی‌اسد گشتند
میان معرکه انگشت تو نشد پیدا

حسین با بدنت نعلِ اسب کاری کرد
که فرقِ روی تو از پشت تو نشد پیدا

*****

هنوز لحظه‌ی افتادنِ تو یادم هست
جدال بر سرِ پیراهن تو یادم هست

هنوز گِردِ تنت ازدحام می‌بینم
به سمت خیمه نگاه حرام می‌بینم 

*****


به کودکان دل‌آزار تو نفس دادم
تمام راه فقط من جواب پس دادم

تبرکاً همه‌جا نعل تازه می‌بردن
مرا به مجلسشان بی‌اجازه می‌بردن

زمانه بعد تو با ما چه کرد یا الله
که ما مکالمه کردیم با عُبِیدالله

نبض اسلام دست این بانوست
زنده شد دین به برکت زینب

هرکجا صحبت از شجاعت شد
گفته‌ایم از شهامت زینب

او ندیده به غیر زیبایی
عقل ماند از بصیرت زینب

از ازل حاکم است تا به ابد
پای برجاست دولت زینب

بیرق کفر را به زیر کشید
تا فلک رفت رایَتِ زینب

حرمله با رباب هم‌قدم است
آب شد کوهِ غیرتِ زینب

*****

تو از روی نیزه دیدی اون عذابو
توی هرکوچه دیدی التهابو

تا که گهواره بین بازار اومد
گرفتم من چلو چشم ربابو

*****

عذابِ کرب و بلا تا کشید زینب را
قَدَر به قیمت هستی خرید زینب را

نگو چرا ز حسینش جدا نمی‌گردید
خدا برای حسین آفرید زینب را

نظرات