جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم هر چه آمد به سرم دست به زانو نزدم رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتن حجم سهشعبه بیشتر از صورت علیست این ضربِ تیر ساخته رخسار تازهای تیری که خورد بر گلویش داغ داغ بود این تیر بود یا نوک مسمار تازهای؟ بابا و یک پسر، پسری که دو تکه شد مظلوم تازهای و گرفتار تازهای دیدی دو مرتبه زِ عبا خون تازه ریخت؟ بالا گرفت روضه دشوار تازهای انقد عطش زیاده، یه قطره اشک ندارم که رو کویر لبهات، یه کم اثر بذارم مثل یه ماهی، بیرونه از آب جلو چشام از تشنگی میزنی پَرپَر انقد تلظی، کردی که دیگه آب بخوری یا نخوری میمیری مادر بیا دعا کنیم تا، با آب بیاد عموجون بخاطرِ دلِ تو، شاید بباره بارون منم مثل تو، صدام گرفته از بس کشیدم از غم و غصه فقط آه گرمای خورشید، شد دو برابر نه بارون اومد نه عمو رسیدش از راه دلت میخواد که باشی، امروزو یارِ بابا آبو بهونه کردی، بِری کنار بابا حالا که میخوای، بری عزیزم برو علی دست خدا باشه به همرات هرجوری باشه، طاقت میارم برو نذار بگن چقد غریبه بابات یه کم آروم گریه کنید، علی خوابیده خنده رو لبهاشه مگه، چه خوابی دیده خواب دیده برگشته عموش خواب دیده خوب شده گلوش خواب دیده روی صورتش بارون چکیده پسرم رفته دیگه واسه همیشه لالایی، دیگه از خواب بیدار نمیشه لالایی، خالی شده گهواره تو حرم لالایی، لای چشماش بازه پسرم تنت جدا سرت جدا، رو دست باباس آخه گلوی کوچیکت، سهشعبه میخواس؟ سهشعبه تیر آخره، از تو قدش بلندتره مادر نبینم که سرت رو نیزه بالاس چرا قهری مگر تقصیر دارم؟ بهجایت بر کَفَم زنجیر دارم کفِ آبی فقط خوردم عزیزم بیا از نیزه پایین شیر دارم جای بغل رباب ببین کجایی قندِ عسل رباب رو نیزههایی کوچیکه سرت با طناب میبندن ببین یه لشکری به مادرت میخندن تو نِیسواری منم پیاده ببین کیا کنار منن این حرمله با ثنان و خولی با کعب نِی منو میزنن همه با هم وسط خطبهی من خندیدند نسخهی کودک بیشیر مرا پیچیدند حرمله خیر نبینی گل من نورس بود کشتنش تیر نمیخواست نسیمی بس بود