الله‌اکبر بسم الله الرحمن الرحیم

الله‌اکبر بسم الله الرحمن الرحیم

[ مسعود پیرایش ]
الله‌اکبر، بسم‌ الله الرّحمن الرّحیم
الحمدالله ربِّ العالمین
لحنِ توی صداش مثل همیشه نیست
دیگه داره میره امیرِ مؤمنین 

انگار که می‌دونه، روزای آخرِ غم و غربته
وقتش رسیده و یک عمره چشم به راهِ این فرصته
امشب دیگه بازم توی بهشتِ فاطمه دعوته

سی‌سال بین مردم امّا تنها بود
سی‌سال هر روز و شب چشمش دریا بود
سی‌سال تو خواب حتی فکر زهرا بود

تَهَدَّمَت والله اَرکانُ الهُدی...
****
الله‌اکبر، سُبحانَ ربّی العظیم
با هر رکوع می‌شه غم علی شروع
با روضه‌ی سنگینِ داغِ فاطمه
سی‌ساله که علیه مشغولِ رکوع

بارِ غم محسن، پشت درِ خونه قدّش رو شکست
افتادنِ زهرا تو کوچه‌ها راهِ نفس‌هاش رو بست
این قامتِ کبود با مرتضی از اون روزا بود و هست 

قدّش خم شد زیر تابوتِ کوثر
وقتِ دفن زهرا با چشمای تر 
لرزید زانوهای فاتحِ خیبر 

تَهَدَّمَت والله اَرکانُ الهُدی...
****
الله‌اکبر، سُبحانَ ربّی الاعلی 
بابای عالَم سر به سجده گذاشت
امّا رسید یه بی‌حیای نانجیب 
داغ علی رو به دل سجده گذاشت 

می‌گفت علی‌جان، این تیغ که این‌جوری سرم رو شکست
تو دستای قُنفذ قبلاً غلافش کمرم رو شکست
مثل همون روزا بغضِ گلوی پسرم رو شکست 

ای زخم، سر باز کردی امّا خیلی دیر 
مرهم، شد واسه من زهرِ این شمشیر 
اومد وقتِ رفتن، شد خوابم تعبیر

تَهَدَّمَت والله اَرکانُ الهُدی...

نظرات