تکبیر میکشه روبروی ازرقه، شمشیر میکشه حسنو دوباره، به تصویر میکشه الله اکبر رنگ تَحتُ الْحَنَکِش زِبَرجده رزم قاسم، جمل مجدده اسداللهِ و ابن الاسده یک روح در دو بدن، با جناب حسن میتازونه توی میدون با نقاب حسن دلاورانه میجنگه به حساب حسن قاسم ابن الحسن ... خاتم دستشه نه فقط معرکهها، عالم دستشه این حسینی حسنی پرچم دستشه الله اکبر، به رجزهای شبیه حیدرش میخونن وَ إن یَکاد پشت سرش رحمت خدا به شیر مادرش یا علی، یا علی راه زمین زدنِ ازرقو بلده که این یلِ بنی هاشم، یلِ شامو زده ذکر شجاعت قاسم، یا علی مدده یا علی مددی ...