تو رو خدا بمون برام

تو رو خدا بمون برام

[ حسین ستوده ]
تو رو خدا بمون برام
تویی پناه بی‌پناهیام
منم مثه تو‌ام ببین
که مرگمو من از خدا می‌خوام
تو رو خدا بمون برام

نرو نرو می‌بینی بی‌کسی حیدرو
آتیش نزن با گریه بسترو
با گریه می‌شورم ببین درو

دستام می‌لرزه
تا حرفِ رفتن میاد دست و پاهام می‌لرزه
وقتی میرم سمت در بدجوری پام می‌لرزه
آتیش می‌گیرم می‌بینم که زهرام می‌لرزه

اگه بری چیکار کنم؟
چطور زمستونو بهار کنم
بمون می‌خوام که خونه رو
پر از درختای انار کنم
اگه بری چیکار کنم

اگه بری علی دیگه یه کوچه گرد میشه
تنور خونه دیگه سرد میشه
یه چاه فقط رفیق مرد میشه

چشماتو وا کن یه فکر واسه این یتیم...
یا زهرا 
امنا زهرا..

نظرات