تو تنت تا شده و تا شده من هم کمرم

تو تنت تا شده و تا شده من هم کمرم

[ سیدرضا نریمانی ]
تو تنت تا شده و تا شده من هم کمرم
مثل تو درد گرفته همه‌ی بال‌ و‌ پرم

گر چه من عین حسن، زهر ننوشیدم لیک
پاره‌ پاره شده حالا همه‌ جای جگرم

چشم من تار شده یا که تو کوچک شده‌ای؟
علی‌اکبر، علی‌اصغر شده‌ای در نظرم 

خبرش پخش شده، پخش شدی روی زمین
خبرش پخش شده، ریخته‌ای دور و برم 
* * * *
تا خون سرت رو چشم اسبت اومد 
مسیرش رو گم کرد، به قلب سپاه زد
 
یه لشکر حرومی، پر از بغض و کینه
یه کوچه وا کردند شبیه مدینه 

یه عدّه با نیزه، یه لشکر با خنجر
یکی سمت پهلو، یکی سوی حنجر 

علی بود و بغض یه لشکر به حیدر 
می‌گفت: یا علی، می‌زدند چند برابر 

یک نفر بیش نبودی که به میدان رفتی
این همه نیزه چرا دور و برت افتاده

نظرات