بگید به نوکرا گریه کنن برا غربت بینهایت غریب سامرا تموم آسمونم شده غم سرا از غمِ بینهایتِ غریب سامرا زندون، تبعید سخته تو شهری که یه آشنا نداری دشنام، تهمت برای زخمای دلت دوا نداری میخونم با صوت حزین آیهی راجعون میبارم از ابرای چشمام برای تو خون شریکم تو داغ یتیمیِ صاحب زمون واویلا، واویلا... بمیرم براش این دَمِ آخره تنش بیرمق ساکن بستره چقد حالتش مثه مادره فلک داره مولامو زود میبَره دستاش سرده چند روزه خونه بیصداش صفا نداره میخواد پاشه بچههاشو ببوسه اما نا نداره بمیرم جوونه ولی پیر شده مثل مادر شکسته از این زندگی سیر شده مثل مادر با این زهر تو خونه زمین گیر شده مثل مادر واویلا، واویلا... پُر از خِس خِسه نفسهای تو کویری شده نقش لبهای تو دَمِ احتضار و اشکای تو بوی کربلا داره حرفای تو تشنه بودی با لبِ تشنه تو غریبی جون سپردی اما مثلِ آقام امام حسین شما نیزه نخوردی نبودی ببینی که جدّ غریبت تو گودال شبیه پرستوی سرکَنده میزد پَر و بال ندیدی لب خشک آقام با پای عَدو شد لگدمال