بسم رب الکرم از خیمه یلی می‌آید

بسم رب الکرم از خیمه یلی می‌آید

[ حاج حسین سازور ]
بسم رب الکرم از خیمه یلی می‌آید
از دل دفتر غیرت مثلی می‌آید

سیزده جام سبوی ازلی می‌آید
خوب دقت کنی انگار علی می‌آید

(گفت قاسم پسر شیر جمل‌گیر منم) ۲
(من حسینی شده‌ی دست امام حسنم) ۲

در سرم شوق عروج است پرم را برسان
قاصد از راه بیا و خبرم را برسان

برگه‌ی توصیه‌ی معتبرم را برسان
مادر آن دست نویس پدرم را برسان

تا ببینند که بیهوده نبود این سخنم
(من حسینی شده‌ی دست امام حسنم) ۲

قطره‌ی اشک تو شد آب وضو باور کن
درس لشکر شده پیش همه رو، باور کن

دشت پر می‌شود از خون عدو باور کن
جوشنی درخور من نیست عمو باور کن

زره پیکر من هست همین پیرُهنم
(من حسینی شده‌ی دست امام حسنم) ۲

(نقطه بودم که هزاران خط مطلب شده‌ام) ۲
در به هم ریخته بودن چه مرتب شده‌ام

فرش پاخورده‌ی چندین صم مرکب شده‌ام
عین موم عسل از حفره لبالب شده‌ام

با عبا هم به خدا جمع نگردیده تنم
(من حسینی شده‌ی دست امام حسنم) ۲

زرهِ پیکر من هست همین پیرهنم
تا ببینند که بیهوده نبود این سخنم

نعره میزد که سرت از کوفی و شامی بزنم
(من حسینی شده‌ی دست امام حسنم) ۲

نظرات